خلاصه کتاب:
آراز رستگار، نوه خان زاده تبریز، یه پسر از یه خانواده متعصب و با اصل و نصب، برای یه انتقام به عنوان نفوذی پلیس توی مهمونی هایی که مرکز خلافه رفت و آمد داره و خودشو بین اونا جا زده…
خلاصه کتاب:
گلی!!صدایش مثل همیشه نبود. صدایش با من قهر بود و من مگر چند نفر بودم که ببینم و بشنوم و باز بمانم؟ شنیده ها را شنیده و دیدهها را دیده بودم وقت رفتن بود. در را باز کردم و با اولین قدمم صدایش اینبار از زیر دندانهای قفل شدهاش به گوشم رسید: گلشیفته!! چندبار مرا گلشیفته صدا کرده بود؟ من گلِ باغش بودم. همان گلی که نامم را گذاشته بود گلِسرخ..قدم بعدی را که برداشتم اینبار فریاد زد: بری دیگه رفتی گلی اینو تو گوشت فرو کن..!
خلاصه کتاب:
نگار دختر ۲۰ ساله ای که سوار ماشین مرد مسن و پولداری میشه تا تیغش بزنه بی خبر از اینکه اون مرد رئیس یک باند مافیا در دبی هست و میشه سوگلیِ شیخ! اما به محض ورود به عمارت عاشق فواد، پسر شیخ میشه و اونا رابطه عاشقانه و پنهانیشون رو شروع میکنن. همه چیز از اونجایی شروع میشه که شیخ وسط سکس نگار و فواد سر میرسه و….
خلاصه کتاب:
ن بیگناه مجازات شدم! به خاطر خطای برادرم رضایت دادم به یه خطا. به من میگن عروس خون بس! وارد عمارتی شدم که همه ازم متنفرن و ترسناکتر از همهی اونا مرد جذاب و بیرحمیه که حکم همسرم رو داره… اون فقط هدفش شکنجهی روحی و جسمیه منه تا از این راه انتقام خون خواهرش رو بگیره … خواهرش رو یه مرد خفتگیر می کشه ورق بر میگرده و آتیش خشم و نفرت درونش شعلهور میشه و برای انتقام قیام میکنه خون در برابر خون و جان در برابر جان! دست میذاره روی بیگناه ترین موجود این قضیه و اون کسی نیست جز حریر…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان نویس " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.