خلاصه کتاب:
با ناراحتی نگاهی به ساعت انداختم. مدت زیادی بود که از منزل خارج شده بودم با دلهره و اضطراب راه خانه را در پیش گرفتم. معطلی بیش از اندازه رویا در کتابخانه باعث شد که دیرتر از وقت معمول به خانه برسم دلشوره روبرو شدن با قیافه عصبانی و پرسشگرانه پدر هر لحظه اعصابم را بیشتر تحریک می کرد…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان نویس " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.