خلاصه کتاب:
در روزهای زودگذر زندگی در لحظات پرشتاب عمر در اوج احساس شاهد پیوندی شدی که تار و پود وجودت را با نگاهی آبی و آشنا گره زد. نظاره گر افسونی شدی که هر لحظه پیش از پیش تو را در حال و هوای پاییزی عشق سحر کرد. بی خبر از نفرینی که دیر زمانی بود پنجه بر سراسر زندگی ات داشت. حال ای عاشق خسته دل بیا و برایم از خلوت روزها و شب های تنهایی ات حرف بزن. از سکوتی بگو که در هر ثانیه اش هزاران بار حس گرم دوست داشتن روایت دلدادگانی است که در گذر روزهای پاییزی عشق گم شدند...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان نویس " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.