خلاصه کتاب:
کریستین گری کنترل کردن بروی تمام مسائل رو تمرین کرده. دنیای اون منظم مرتب و کاملا تهی هست تا اینکه در روزی اناستازیا استیل با موهای پریشون قهوه ای و دست و پایی خوش ترکیب وارد دفتر اون میشه. اون سعی میکنه اون دختر رو فراموش کنه ولی بجای اون درگیر طوفان احساسات و عواطفی میشه که نمیتونه اونا رو درک و در مقابلشون مقاومتی بکنه. برخلاف تمام زنهایی که اون قبلا میشناخت، انای خجالت زده و کم حرف، انگار دقیقا درون وجود اون رومیبینه… از اعجوبه بیزنس و زندگی سبک پنت هاوسی اون گذشته و به کریستین سرد و قلب زخمی وی میرسه…
نام کتاب: خاکستری (جلد چهارم مجموعه چهار جلدی پنجاه طیف)
خلاصه کتاب:
دوک جوان و بسیارجذاب اشبوری، زخم های بسیار بدی در جنگ واترلو برداشته که چهره اش را تغییر داده بود. آنابل نامزدیش را با او به هم زد. دوک برای حفظ عنوان و ثروتش نیاز به وارث داشت و تصمیم به ازدواج گرفت. وقتی اما گلادستون دختر کشیش بخش، با لباس عروس در کتابخانه اش ظاهر شد، بلافاصله تصمیم گرفت با او ازدواج کند. با چند شرط ساده…
خلاصه کتاب:
زیر خط فقر روایت گر دختری است زجر کشیده کسی که از فقر، تن به کارای بد داده ولی سرنوش چیز دیگه ای رو براش رقم میزنه آشنایی با مرد مرموزی که رحمش رو می خواد… برای داشتن یه بچه که سرآغاز زندگی مشترک این دو نفر میشه زندگی مشترک یه بدکاره و یه پلیس!
خلاصه کتاب:
این ازدواج کاملا تجاریه تا وقتیکه این امتحان به سمت واقعی شدن بره… تنها چیزی که بهش اهمیت میدم نگه داشتن خونس. تنها جاییه که بهم حس خونه رو میده. و در حال پیچوندن بابامم که میخواد ملکو به یه مرکز تجاری تبدیل کنه. فقط یه راه برام مونده: واسه گرفتن ارثم، باید ظرف مدت شش ماه ازدواج کنم. من، پسری که هیچوقت بیشتر از شش دقیقه با یک دختر قرار نداشته. حالا باید یه زنی رو پیدا کنم که بتونم بهش اعتماد کنم. پس وقتی که یک تویوتا پریوس از عقب به ماشینم میزنه میفهمم که یه نشونست تا تیگن مونرو ساده و دلبر رو ملاقات کنم…
خلاصه کتاب:
داستان از یک سفر خانوادگی و دوستانه شروع میشه. از یک فضای شاد و خودمانی که در نهایت به تلخی میرسه. تلخی یی که زندگی آدم های اون جمع را دگرگون می کنه و همه شوم رو در شک فرو میبره. به خصوص صبا و فرزینی که شریک و همدم زندگی شون رو بعد از این سفر از دست میدن و… جلد دوم رمان آنلاین است.
خلاصه کتاب:
النا بخاطر اشتباهی مجبور شد از ازدواج از پیش تعیین شده اش چشم پوشی کند و خواهر کوچکترش با نیکو بدنام ترین رییس مافیا ازدواج کند اما از اولین دیدار کشش زیادی بین النا و نیکو به وجود می آید…
خلاصه کتاب:
داشتم می دویدم. داشتم با آن صندل های کوچک زپرتی احمقانه می دویدم. از ترس جانم می دویدم. آن مرد سوار اسبش بود و من می توانستم صدای کوبش سُم های آن هیولا را درست در پشت سرم بشنوم که با صدای نفس نفس زدن های وحشت زده ام در آمیخته بود و داشت نزدیک تر هم می شد. خیس خون بودم. خون خودم که نه ولی از زمانی که آن خون از بدن آن مرد بیرون پاشیده بود، هنوز هم گرمایش را حفظ کرده بود…
خلاصه کتاب:
داستان درمورد تمپرنس، زنی است که در کلابی با غریبه ای آشنا می شود و روحش هم خبر ندارد آن غریبه در واقعیت آدمکشی بیرحم است، وقتی صدای کین در انبار اکو شد آجر تیزی پشت تیشرتمو شکاف داد. قبل از اینکه بفهمم چی گفت، بهم نزدیکتر شد. نه فقط حرفاش… اعترافشه که قدرتش از یه بمب اتمی هم بیشتره….
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان نویس " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.