خلاصه کتاب:
زندگی ده ساله صنم دچار روزمرگی و تکرار شده. کاهش اعتماد به نفس، شک و تردید و بیماری این زندگی را به مرز باریکی بین شک و یقین میرساند. صنم برای رسیدن به ارزش های ذاتی خود، راه سخت و پرتشنجی در پیش گرفته...!
خلاصه کتاب:
همه چیز با یک یادداشت آبی مرموز که به لباس عروسی دوخته شدهبود، شروع شد. یه چیز آبی. من رفته بودم لباس عروس خودمو به فروشگاه لوازم دستدوم به علت خیانت نامزدم بفروشم. اونجا من یه چیز قدیمی پیدا کردم. این زیباترین پیامی بود که تا به حال خونده بودم: متشکرم که همه رویاهایم به واقعیت پیوستهاند…
خلاصه کتاب:
باچ اونیل جنگجوی بالفطرهست. پلیس سابق دایره جنایی جان سخت. تنها آدمیه که اجازه پیدا کرده وارد حلقه انجمن برادری خنجرسیاه بشه. و میخواد بیشتر وارد دنیای خون آشامها بشه_پ بخشی از جنگ بالسره. اون هیچ چیز برای از دست دادن نداره. قلبش متعلق به خونآشامه اشراف زاده زیبای که امکان نداره بهش برسه. اما اگه نمیتونسه ماریسا رو داشته باشه پس حداقل میتونسته کنار برادرها بجنگه. تقدیر اون رو با دادن چیزی که بهش نیاز داره نفرین میکنه …
نام کتاب: عاشق آشکار شده (جلد چهارم مجموعه انجمن برادری خنجر سیاه)
خلاصه کتاب:
قصه ما قصه زندگی دختریه که مجبوره تاوان بده،تاوان گناه نکرده. در گذشته عمو دختر قصه ما یه خطایی کرده که این دختر از همه جا بیخبر باید تقاصشو بده، دختری که عاشق میشه…. تقاص میده و….
خلاصه کتاب:
دکتر بهراد معین باستان شناس معروفی که برای اثبات افسانه ی قدیمی به یک منطقه ی باستانی میاد اونجا با صنم همسر سابق خواهر زاده ش کسری اشنا میشه و ناچارا باهم برخوردایی دارن، بهراد در پی کشف راز صنم اونو تحت فشار می ذاره تا بفهمه چرا صنم شب ازدواجش از ارتباط با کسری خودداری کرده و ایا حرف هایی که پست سرش گفته میشه حقیقت دارند یا فقط تهمتن.
خلاصه کتاب:
الیسیما سپهری نوجوانی که نفرتش از سر بی مهری هاست و در پس این نفرت، از درونش انتقام فوران میکند. او دنبال یک راه حل است شاید یک ورد که بتواند در عرض سه روز سام را نیست و نابود کند. فقط سه روز سه روز لعنتی… و اما سام کیست؟ یک مرد ویران یا ویرانگر؟ الیسیما مقصر است یا سام؟ چه کسی ویرانگر است و چه کسی ویران شده؟
خلاصه کتاب:
با پیداشدن جسد یک دختر تو خونهی خون لرد خوناشامِ واشنگتن پای یک معمای جنایی وسط میاد. دانکن به دنبال اجرای عدالته تا بعنوان یک لرد قلمروش رو از هرج و مرج دور نگه داره، و اِما… بعنوان صمیمیترین دوست مقتول دنبال قاتل. برای اِما مهم نیست که قاتل یک خوناشامه، اون شجاعترین دختریه که هر کسی به عمرش دیده. در راه حل این پرونده اِما و دانکن با هم ملاقات میکنن. تنها راهی که دانکن میتونه اِمای کلهشق رو کنترل کنه، نزدیک نگهداشتن اونه. تمام لردهای خوناشام باید برای خودشون جفتی داشته باشن و بوی خون اِما بدجور دانکن رو وسوسه کرده.اِما جفت خونی اون بود…
خلاصه کتاب:
داستان یاس و فردین دو عاشق و دلداده، طوری که با وجود تمام مخالفت ها دست از هم نمیکشن و بدنامی ای که گریبانشون رو میگیره باعث میشه عشق یاس از مرز جنون رد بشه تا...
خلاصه کتاب:
در کوچه پس کوچه های شهر، شایدم مقابل ویترین مغازه ای اسباب بازی فروشی یا در پیاده رو… اری، تعجب نکن. من در کنارت هستم. هر روز بارها ازکنارم میگذری و شاید به تنه ای نیز مهمانم کنی… شب که می شود زیر پنجره ی خانه ات را نگاهی بینداز… از پشت دیوار محکم خنده هایت قلب شکسته ام را ببین… چشمان اشکبارم …
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان نویس " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.