خلاصه کتاب:
نفس که به همراه پدرش در عمارت بزرگ پاشا خدمت کار بود،بامرگ پدرش همه چیز تو زندگیش تغییر می کنه،پاشا ازش می خواد که زن دوم پسرش مهران بشه،و اون چاره ای نداره جز قبول این شرط ولی همسراول مهران نفس رو متقاعد می کنه که ازعمارت فرارکنه… نفس شبانه به کمک زن مهران از امارت فرا می کنه و به روستای رقیب می ره اما از شانس بد یا شایدم خوبش،به دست افراد سلطان می اوفته…
خلاصه کتاب:
این ازدواج کاملا تجاریه تا وقتیکه این امتحان به سمت واقعی شدن بره… تنها چیزی که بهش اهمیت میدم نگه داشتن خونس. تنها جاییه که بهم حس خونه رو میده. و در حال پیچوندن بابامم که میخواد ملکو به یه مرکز تجاری تبدیل کنه. فقط یه راه برام مونده: واسه گرفتن ارثم، باید ظرف مدت شش ماه ازدواج کنم. من، پسری که هیچوقت بیشتر از شش دقیقه با یک دختر قرار نداشته. حالا باید یه زنی رو پیدا کنم که بتونم بهش اعتماد کنم. پس وقتی که یک تویوتا پریوس از عقب به ماشینم میزنه میفهمم که یه نشونست تا تیگن مونرو ساده و دلبر رو ملاقات کنم…
خلاصه کتاب:
اگر یک پسر مدوکس عاشق شود، برای همیشه عاشق میشود اما اگر او شما رو دوست نداشت، چی؟ لیز یک مامور اف بی آی است. او که تصمیم میگیرد فقط با شغلش ازدواج کرده باشد، نامزدی خود را برهم میزند و از شیکاگو به دفتر میدانی در سن دیگو منتقل میشود. او رویای ترفیع و پیشرفت را در سر دارد. مامور ویژه توماس مدوکس متکبر، حاضر به عذرخواهی نیست و بی رحم است. برادر کوچکترش تراویس به دلیل مشارکت در آتش سوزی زیرزمین که منجر به کشته شدن ده ها دانشجو شد.
رمان رستگاری زیبا
در حالی که تایپ میکردم به پرونده ای که وال بهم داده بود نگاهی انداختم پرونده رو سریع ورق زدم تا ببینم در مورد بنی چیزی نوشته شده یا نه. بنی یه مهره محبوب زد و بندهای مافیا ها تو لاس وگاس بود. تعجب کردم که چطور اداره سن دیگو، تونسته اتفاقی این فرد رو پیدا کنه و با خودم فکر کردم که کی تونسته که اطلاعات اولیه در مورد این فرد رو تو اداره لاس وگاس کشف کنه اداره سابق من تو شهر شیکاگو، هیچوقت تو این جور چیزا خوش شانس نبود.
و برای اینکه مشخصات این جور افراد رو پیدا کنیم و لازمشون داشتیم، مجبور می شدیم به اداره لاس وگاس زنگ بزنیم و ازشون آمار بگیریم. فرق نداشت که مجرم باشی قمار باز باشی یا حتی مجری قانون چون در هر حال شهر لاس وگاس، سرت رو حسابی شلوغ و گرم میکرد. بعد از نوشتن هفت صفحه ،ترجمه دست هام برای اینکه به
خلاصه کتاب:
هامون و نامزدش منتظر تولد فرزندشان هستند، اما جنین به دلائل نامعلومی سقط میشود. هامون که فکر میکند مشکل از هستی است به او دلداری میدهد. اما جواب دکتر هر دو را متحیر میکند، مشکل از خود هامون است و دیگر قادر به بچهدار شدن نیست و این موضوع باعث میشود هستی یک صبح اورا برای همیشه ترک کند. در این میان سلوا یکی از هم کلاسیهای قدیمی او حاضر میشود نقش زن باردار هامون را بازی کند تا او بتواند حق و حقوق خودش را از خانوادهش بگیرد. غافل از اینکه سلوا پنهانی دل در گرو هامون دارد ...
خلاصه کتاب:
مهدیه در خانواده ای سنتی و تحت نظارت پدری بسیار مستبد و سختگیر زندگی می کند و عشق پنهانی بین او و پسرعمویش “وهاب ” در هالهای از ابهام قرار می گیرد. عشقی که آبروی دخترک حاجی زاده معروف بازاری را دستخوش محافل خاله خان باجی های اطراف می کند، اما در این میان هیچ کس غیرت بیحد و حصر وهاب را درنظر نگرفته است که برای اینکه خش به تن عروسکش نیوفتد زبان همه را کوتاه و همانند شیری از قلمروش دفاع میکند..!
خلاصه کتاب:
در جلد اول تا جایی خوندیم که دلربا و معراج به هم رسیدن و دوسال بعد، دلربای ما ۵ ماهه باردار بود و در عشق و آرامش کامل به سر میبردند اما… طوفان دیگری در راه است… ققنوس با رنگ و بوی اربابی بی رحم به خونخواهی آمده و حالا در کمین زوج عاشق داستان ماست…
خلاصه کتاب:
قصهی ما از اونجا شروع میشه که یک خبر، یک اتفاق و یک مورد گزارش شده به اداره پلیس ما رو قراره تا میرآباد ببره… میراباد، قصهی الههای هست که همیشه ارزوهایش هم مثل خودش ساده هستند.
خلاصه کتاب:
آگرین، گرگینهای قوی و آلفا، سال ها درانتظار جفتش زندگی کرده… جفتی که برای حفاظت ازش مجبورشده به مدت ۲۰ سال ازخودش جداش کنه و از دور شاهد رشد کردن و بزرگ شدنش باشه. اما بعد از بیست سال یک اتفاق به ظاهرساده باعث رویارویی دوبارهی اونها میشه!! دیداری پر از شور عشق و خواستن…. و پر از ماجراجویی برای دو تا عاشق ابدی ما.
نام کتاب: جنگل اسرارآمیز (جلد اول مجموعه زاده خون)
خلاصه کتاب:
از آدم های غریبه و آشنایی که گاهی مقابل هم قرار می گیرند و گاهی در کنار هم می ایستند تا پشتوانه ی یکدیگر باشند، تارا دانش زندگی روتین و آرامی را در کنار خانواده اش طی می کند، داستان از آنجا شروع می شود که پدرشان بهرام دانش از سفر راه دورش به خانه برنمی گردد و نگرانی شدیدی برای خانواده پیش می آید، اما داستان با پیدا شدن مردی که خبر موثقی از بهرام دانش دارد پیش می رود تا آنجا که تارا و خانواده اش ناباورانه درگیر گذشته ی دیگری از زندگی پدرشان می شوند که باور آن چندان ساده نیست و در این میان سرنوشت تارا دانش هم به شکل دیگری رقم می خورد…
خلاصه کتاب:
طلوع تازه داره تو زندگیش جوونی کردنو تجربه میکنه که خدا سخت ترین امتحانشو براش در نظر میگیره. مرگ پدرش سرآغاز ماجراهای عجیبیه که از دست سرنوشت براش میباره و در عجیبترین زمان و مکان زندگیش گره میخوره به رادمهر محبی، عضو محبوب شورای شهر و حالا طلوع مونده و راهی که سراشیبیش تنده…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان نویس " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.