دانلود رمان در دام زلف تو از زهرا جلیلی با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
گیسو دختری روانشناس است که سه سال از ازدواج او با سینا می گذرد و زندگی عاشقانه ای با یکدیگر دارند. روزی به واسطه ی یک مراجع کننده، حرف هایی در مورد سینا می شنود. پس از تحقیقات متوجه می شود…
خلاصه رمان در دام زلف تو
با شنیدن آهنگ پخش شده، با یاد خاطراتی که با این آهنگ داشتم، لبخندی روی لبم نشست و صدای موزیک را بلندتر کردم. این آهنگ مورد علاقه ی سینا بود. اکثر اوقات که با هم بودیم، آن را می گذاشت و خیره به من، با آهنگ لب خوانی می کرد. من هم با یادآوری آن روزها، شروع به لب خوانی کردم: خوشبخت منم چون که نگاهت یک شب به من افتاد، این خانه به لطف تو بهشت است ای خانه ات آباد، هر شب هیجان منی، تو که جان منی ای عشق، من غم ناب توام تو که جان منی ای عشق… سینا برعکس شغلش که فکر می کنی
باید جدی و خشن باشد، مهربان و بامحبت است. من هم گاهی اوقات از طریق علایقش سر به سرش گذاشته و اذیتش می کنم. با اینکه خیلی هم به شنیدن موسیقی های سنتی علاقه دارد اما همیشه می گوید این آهنگ، مرا به یاد او می اندازد. وقتی می پرسم چرا، می گوید که وجه اشتراک من و این آهنگ، موهایم است. موهای من خرمایی روشن است و وقتی جلوی نور آفتاب قرار می گیرم، تقریباً طلایی رنگ می شود. البته چون از نوجوانی کوتاهش نکردم، حال بلندی اش تا پایین انحنای کمرم می رسد، بلند و پرپشت.
شاید به خاطر همین زیبایی موهایم است که سینا همیشه این آهنگ را می گذارد و وقتی با آن همخوانی می کند، به من می گوید: «گیسو، تو زیباترین و خوشرنگ ترین موهای دنیا رو داری. هیچ وقت اونا رو کوتاه نکن. خواستی کوتاهشون کنی، فکر کن انگار داری جون منو میگیری». و بعد طبق معمول بحث من و سینا بر سر این حرف های او. وقتی از فکر و خیال بیرون آمدم، خودم را مقابل درب خانه دیدم. واقعاً گاهی خیال چقدر انسان را در خود غرق می کند. طوری که وقتی به خود می آیی، متوجه نیستی که چند دقیقه یا حتی چند ساعت گذشته…