دانلود رمان از دانشگاه تا عشق از سارا وطن خواه با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
پریماه دختری که به خاطر درسو دانشگاش مجبوره بره عمارتی کار کنه تا بتونه ادامه تحصیل بده ولی بعد ها و از قضا استاد دانشگاش ارباب عمارتی میشه که توش کار میکنه و….
خلاصه رمان از دانشگاه تا عشق
دانای کل دخترک خودش را جمع کرد و اجازه رها شدن اشک هایش را داد اما چه فایده دنیای نامرد او را از خود بی خود کرد اما دخترکی که هر روز و هر شب غصه ی روزش را می خورد چه کند؟؟!! دخترکی که از بچگی منتظر یه همچین روزی بوده که در کنکور قبول شود و به لقب خانوم دکی صدایش کنند. چرا پدرش با اون اینگونه بود؟! چرا پدرش به خواهر دخترک بیشتر عشق و محبت پدرانه می ورزید به پریماه ما ندارد؟ چه کسی می داند؟! دخترک با خدا شکایت می کرد… خدایا اخه مگر من چه کار کرده بودم؟!
چه به پدرم آوردم که با من اینگونه است؟! من که حالا کنکورم را قبول شدم؟! چرا من که آزارم به یک مورچه نمی رسید آخه چراااا؟ صدای جیغ خواهرش را شنید و از اتاقش بیرون آمد و با صحنه ای که دید دلش پر شد از غم…. هلیا: واااایی بابایی دستت درد نکنه خیلی نازهههه. یک گوشی از مدل اپل و به رنگ سفید. پریماه دلم برای خودم خیلی سوخت اخه مگه چیکار کردم که بابا باهام اینطوریه ببین برای هلیا چی خریده. من تولدم مامانم یواشکی بهم کادو داد، یه گوشی اپل مشکی، وضعمون بد نبود ولی بابا محبتی به من نکرد.
همش حس می کنم یک نون خور اضافی هستم. قبول دارما خودم یه کارایی میکنم بابا از دستم عصبانیه ولی خب…. خب موقع هایی که کاری نکردم چی؟!! عیبی نداره میگذره… با صدای بابا از افکارم بیرون اومدم… بابا: اصلا از حسودی خوشم نمیاد پریماه!! پریماه رو طوری قاطع و محکم گفت که ترسیدم. منم یه ذره جسارت به خرج دادم و گفتم: بابا من حسودی نکردم… بابا با این حرفم صورتش جمع شد و با عصبانیت رو به من گفت: دختره ی پاپتی به جایی رسیدی که دیگه جواب منو میدی، لیوانشو گرفت بالا تا به من پرت کنه که….