خلاصه کتاب:
یک سال و نیم از برخورد آلکساندرا مونت باتن با آن مرد جوان و جذاب در کتاب فروشی می گذرد. الکس کم کم موفق شده او را از رویاهایش حذف کند. تا این که روزی از خانه آن مرد با او تماس می گیرند تا برای تنظیم ساعت به آنجا برود. چیس ریناد که سرپرست دو دختر بچه یتیم است فکر می کند او برای تدریس به آنجا آمده. با پیشنهاد پول زیاد از او می خواهد فقط تابستان مسئولیت بچه ها را بپذیرید…
خلاصه کتاب:
من اورت رت رامسس هستم. شهر نیواورلئان، قلمروی منه. بعد از کاری که انجام دادم، بعضی ها میگن من سه شیطانم. من میگم من مردی هستم که میدونه چی میخواد و هیچ چیز منو از رسیدن به خواسته هام باز نمیداره. من نیواورلئان رو گرفتم و حالا اما اوبراین رو میخوام. به عنوان دختر رقیب و دشمن قسم خورده پدرم،سرنوشت اون اینه که همسر من بشه. اما حالا تو دنیای منه. وقتشه که اونو با شیطان معامله کنم.
خلاصه کتاب:
آراز رستگار، نوه خان زاده تبریز، یه پسر از یه خانواده متعصب و با اصل و نصب، برای یه انتقام به عنوان نفوذی پلیس توی مهمونی هایی که مرکز خلافه رفت و آمد داره و خودشو بین اونا جا زده…
خلاصه کتاب:
گلی!!صدایش مثل همیشه نبود. صدایش با من قهر بود و من مگر چند نفر بودم که ببینم و بشنوم و باز بمانم؟ شنیده ها را شنیده و دیدهها را دیده بودم وقت رفتن بود. در را باز کردم و با اولین قدمم صدایش اینبار از زیر دندانهای قفل شدهاش به گوشم رسید: گلشیفته!! چندبار مرا گلشیفته صدا کرده بود؟ من گلِ باغش بودم. همان گلی که نامم را گذاشته بود گلِسرخ..قدم بعدی را که برداشتم اینبار فریاد زد: بری دیگه رفتی گلی اینو تو گوشت فرو کن..!
خلاصه کتاب:
نگار دختر ۲۰ ساله ای که سوار ماشین مرد مسن و پولداری میشه تا تیغش بزنه بی خبر از اینکه اون مرد رئیس یک باند مافیا در دبی هست و میشه سوگلیِ شیخ! اما به محض ورود به عمارت عاشق فواد، پسر شیخ میشه و اونا رابطه عاشقانه و پنهانیشون رو شروع میکنن. همه چیز از اونجایی شروع میشه که شیخ وسط سکس نگار و فواد سر میرسه و….
خلاصه کتاب:
ن بیگناه مجازات شدم! به خاطر خطای برادرم رضایت دادم به یه خطا. به من میگن عروس خون بس! وارد عمارتی شدم که همه ازم متنفرن و ترسناکتر از همهی اونا مرد جذاب و بیرحمیه که حکم همسرم رو داره… اون فقط هدفش شکنجهی روحی و جسمیه منه تا از این راه انتقام خون خواهرش رو بگیره … خواهرش رو یه مرد خفتگیر می کشه ورق بر میگرده و آتیش خشم و نفرت درونش شعلهور میشه و برای انتقام قیام میکنه خون در برابر خون و جان در برابر جان! دست میذاره روی بیگناه ترین موجود این قضیه و اون کسی نیست جز حریر…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان نویس " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.