خلاصه کتاب:
رهامِ مغرور، برای انتقام از منصورِ ارجمند، دست روی دخترِ دردونه اش نازگل می ذاره. نازگلِ بی تجربه و ۱۸ ساله رو به شدت عاشقِ خودش می کنه و توی اوجِ عاشقی، با وجودِ اینکه قلبش برای نازگل لرزیده، ترکش می کنه. درست لحظه ای که فکر میکنه با نابود کردن نازگل، از منصورِ ارجمند انتقام گرفته، خبرِ نامزدیِ نازگل رو می شنوه و این در حالیه که نامزد نازگل، برادرِ دوقلوی خودشه!
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان نویس " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.