دانلود رمان ریسک از تیم ترجمه بوک یوفوریا با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
همه میگن من دختر بدیم. تا حدی حق با اون هاست، من اجازه نمیدم قوانین جلوی راهم باشن و قطعا به فکر و نظر مردم اهمیت نمی دم. اما فکر میکنم وقتی با دشمن خوابیدم، از خط قرمز عبور کردم. به عنوان دختر مربی هاکی تیم برایر، اگر با بازیکن تیم رقیب باشم، خیانتکار محسوب میشم. و اینجاست که جیک کانلی وارد میشه. مهاجم مغرور و رو اعصاب تیم هاروارد که به طور ناجوانمردانه ای جذابه. سرنوشت هیچوقت عادل نبوده…
خلاصه رمان ریسک
برنا اصولا خیلی استرس نمیگیرم اما امروز صبح خیلی مضطرب هستم. اون هم به لطف دیدارم با “اد مولدر” هستش. اون یه مرد درشت هیکل هستش که حسابی ترسناکه. اولین چیزی هم که ازم می پرسه اینه که چرا دختر خوشگلی مثل من میخواد دنبال کار پشت دوربین باشه. یکی از هم کلاسی هام قبلا گفته بود که این مرد عوضیه اما اگر برای کارآموزی قبول بشم لازم نیست بهش گزارش بدم. بهش میگم که قصد دارم بعدا مفسر هاکی بشم اما الان میخوام پشت دوربین تجربه کسب کنم و میدونم این کار آموزی رایگان هستش. این آدم خیلی عوضیه به نصف حرف هایی که میزنم گوش نمی کنه.
و بعد از چند دقیقه یکی از کارمنداش پیدا میشه و میگه یکی از بازیکن های مشهور وارد یه درگیری شده و مولدر با من خداحافظی میکنه و میگه دوشنبه می بینتم. وقتی به دختر عمه ام زنگ میزنم خیلی عصبانی هستم. «هی، مصاحبه ی من تموم شد.» «به این زودی؟» «آره.» «چطور پیش رفت.» «افتضاح بود. بعدا بهت میگم. تاکسی گرفتم میتونم بیام خوابگاهت دیگه؟ » برنامم این بود که وقتی تنسی تو کلاس هست خودم تنهایی وقت بگذرونم. «آره من کلیدام و ادم به دوستم تو اتاق ۴۰۴ ،ازش بگیرشون. اتاق من ۴۰۸ هستش.» «اوکی.» به ساختمون بزرگ پشتم نگاهی می کنم و با دیدن
لوگوی هاکی نت آهی می کشم. «امیدوارم پایه ی بیرون رفتن باشی چون امشب باید خوش بگذرونم و این مصاحبه رو از ذهنم پاک کنم.» تنسی بهم میگه: «ازت متنفرم. چرا همیشه بدون اینکه تلاش کنی اینقدر خوب به نظر میای؟» تو خوابگاه تنسی هستم. اون با سه تا دختر دیگه اینجا زندگی می کنه. هم اتاقیش آیشا الان اینجا نیست. آیشا رو ندیده خیلی دوست دارم چون میزش رو تبدیل کرده به میز لوازم آرایش. همون کاری که من دوست دارم اگر میز داشتم انجام می دادم. در حالی که دارم جلوی میز آیشا ریمل میزنم به تنسی میگم: «من دارم آرایش می کنم این تلاش کردن نیست؟» آهی می کشه..