خلاصه کتاب:
در جلد اول تا جایی خوندیم که دلربا و معراج به هم رسیدن و دوسال بعد، دلربای ما ۵ ماهه باردار بود و در عشق و آرامش کامل به سر میبردند اما… طوفان دیگری در راه است… ققنوس با رنگ و بوی اربابی بی رحم به خونخواهی آمده و حالا در کمین زوج عاشق داستان ماست…
خلاصه کتاب:
از آدم های غریبه و آشنایی که گاهی مقابل هم قرار می گیرند و گاهی در کنار هم می ایستند تا پشتوانه ی یکدیگر باشند، تارا دانش زندگی روتین و آرامی را در کنار خانواده اش طی می کند، داستان از آنجا شروع می شود که پدرشان بهرام دانش از سفر راه دورش به خانه برنمی گردد و نگرانی شدیدی برای خانواده پیش می آید، اما داستان با پیدا شدن مردی که خبر موثقی از بهرام دانش دارد پیش می رود تا آنجا که تارا و خانواده اش ناباورانه درگیر گذشته ی دیگری از زندگی پدرشان می شوند که باور آن چندان ساده نیست و در این میان سرنوشت تارا دانش هم به شکل دیگری رقم می خورد…
خلاصه کتاب:
طلوع تازه داره تو زندگیش جوونی کردنو تجربه میکنه که خدا سخت ترین امتحانشو براش در نظر میگیره. مرگ پدرش سرآغاز ماجراهای عجیبیه که از دست سرنوشت براش میباره و در عجیبترین زمان و مکان زندگیش گره میخوره به رادمهر محبی، عضو محبوب شورای شهر و حالا طلوع مونده و راهی که سراشیبیش تنده…
خلاصه کتاب:
این رمان روایت یک دختر ۱۴ ساله به اسم نازگل را روایت می کند که با سنگدلی توسط خانوادش به خان روستا برای همسری فروخته میشه تا براشون یک وارث بدنیا بیاره. سالار یک مرد بیرحم که دچار بیماری و بلاهای زیادی هم به سره نازگل میاره تا اینکه…. پایان خوش… عروس ارباب زاده جلد دوم این رمان در حال تایپ…
خلاصه کتاب:
چشم هایم را کمی باز کردم. از همان باریکه ی بین پلک هایم، جز آسمان بدون اَبر چیز دیگری ندیدم. لمسِ شن های گرم بین انگشتانم، باعث شد به یاد آورم از دیروز در کویر بوده ام. پلک های سنگین و خسته ام باز روی هم افتاد. به آرامی نفس کشیدم و سعی کر دم موقعیتی که در آن هستم را بفهمم. دلیل دراز کشیدن روی شن های کویر، برایم مشخص نبود. هیچ ایده ای نداشتم. سعی کردم اتفاق های شب گذشته را به یاد آورم…
خلاصه کتاب:
دختری به اسم ترانس که به خاطر وابستگی عاطفی، که به بچه همسر اول، شوهر قمار باز و خائن و بی غیرتش پیدا کرده مجبوره باهاش زندگی کنه و زیر بار هر خفتی بره چون میترسه با طلاق گرفتن دیگه اون بچه رو نبینه….
خلاصه کتاب:
داستان در مورد دختری هست به نام رومینا که وقتی بچه بوده مادرش رو از دست میده. همه کسش میشه پدرش تا اینکه پدرش رو به جرم قتل رییسش میگیرن. پدرش اعدام میشه و رومینا تنهاتر. اون که خونشونو به خاطر طلب کارای باباش می فروشه، می مونه تو خیابون تا اینکه هم دانشگاهیش باران اونو می بره خونشون و اون موقع بوده که با رادمان آشنا میشه می فهمه که اون و…
خلاصه کتاب:
زندگی یحیی با بازگشت عشق قدیمی اش سارا، دچار ابهامات و معماهایی عجیب می شود. رفتارهای عجیب سارا، حضور سایههایی که به دنبال رد پایی از گذشته قصد دارن آرامش زندگی یحیی را مختل کنن، رفاقتهایی که در طی این سالها رنگ و بوی نفرت و پشیمانی گرفته و…
خلاصه کتاب:
باران زیبای ما تو ۱۶ سالگی از دوست_پسرش_باردار میشه و خانوادش مجبورش می کنن اون بچه رو سقط کنه و به زور شوهرش میدن شوهری که با یه صحنه_سازی اونو بدنام تر میکنه و باعث میشه همه طردش کنن ولیییی..
خلاصه کتاب:
سرب” داستان زندگی مهتاست. دختر خوشبختی که نامزدی عاشق و وفادار داره با دوستانی که به او عشق میورزند. ولی با یک تصادف به کما میره و دریچۀ جدیدی از زندگی بر روی او گشوده میشه. مهتا ۴۰ روز فرصت داره تا ۵ قطره اشک رو جمع کنه و به زندگی برگرده…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان نویس " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.