خلاصه کتاب:
جدال بین مردی مستبد و مغرور و دختری شیطون … آریو یک استاد دانشگاه با عقاید خاصه که توجه همه ی دخترا رو به خودش جلب کردن… آشناییش با دختر شیطون و سر به هوایی که مجبوره همخونه اش باشه و اونو توی خونه هم تحمل کنه مسیر زندگیش رو تغییر میده. تینای شیطون و قرتی و آریو که یه مرد مستبد و مغروره!
خلاصه کتاب:
عاقبت زخم زدن، دوتا زخمه یکی برای مهاجم و یکی برای زخمی. حالا توی این جلد زخم خورده ها به صدا در میان و از رویا شکایت مرهم می کنند در حالی که رویا هنوز نتونسته زخم خودش رو بند بیاره. این جلد مکمل جلد اوله و داستان جدایی نداره. داستان مربوط به سه سال بعده آزادی رویا و شروع جدیدش. شروعی که هیچ کس باورش نداره. شروعی که برای آدمی مثل رویا که ادعای مغروری داشت خیلی گرون تموم شد! آره، شروع سنگین و تاوانی سنگین تر زانو زدن!
نام کتاب: تاوان خنجر زدن شکستن غرور است و بس (جلد دوم)
خلاصه کتاب:
دختری برای این که پدرش رو از ورشکستگی نجات دهد با پدر شوهر آینده اش قرار میذاره که اگه اون طلب پدرش رو پرداخت کنه در عوض اون با پسرش که به دختره علاقه داره ازدواج کنه ولی دختره هیچ حسی به پسره نداره…
خلاصه کتاب:
یک دختر تنها! بی کس! پیله تنهاییش را خودش تنیده! پیله اش سنگیست! اما سنگ هم فرو خواهد ریخت کافیست که جویباری عاشقانه نرم و لطیف از کنارش گذر کند! کجاست این جویبار؟ او مینوازد همچون اسمش طنین مینوازد تا درگیر و دار دنیا از ناملایماتش بگریزد! او را خسته کرده اند. لبخند را از او گرفته برایش غم به ارمغان آورده اند ... کجایی جویبار باید تن او را غسل دهی. خسته در پی انتهای زندگیش راه میرود! چندیست که کشتی شکسته قلبش پهلو نگرفته و تنها در دریای خروشان سرگردان است! طنین اش را مییشنوی؟ نوای درد مینوازد!
خلاصه کتاب:
صدای قلب سلین از چهار فرسخی هم قابل شنیدن بود. کارن خشونت به خرج داد. دستانش را دور بازوی دخترک حلقه کرد و او را از جلوی معرکه دور کرد. -تو اینجا چیکار میکنی دختر؟ چشمان گشاد شده ی سلین، ترس واندکی شوق برای دیدن کارنش داشت: _کارن این معرکه برای توئه … بخدا خودم شنیدم … دست کارن به روی دهان سلین، مهر شد. _هیش…
خلاصه کتاب:
باز با نور کم شمع یکم چشمای کورم میدید تا توی درو دیوار نرم چون شب کوری داشتم این مشکلم داشتم چند تا شمع دیگه هم برداشتم روشن کردم چند جای خونه گذاشتم اومدم شمع آخر و بزارم کنار پنجره که یه سایه دیدم داره توی حیاط راه میره. اینقدر ترسیده بودم داشتم قالب تهی می کردم خودم و خیس نکنم خیلیه. به سختی خودم و رسوند به آشپزخونه و کارد بزرگ و برداشتم و رفتم زیر میز آشپزخونه قائم شدم و از ترس می لرزیدم…
خلاصه کتاب:
دختری که خیانت از عشق دیده و برای باقی عمرش احساساتشو کشته و مخفی کرده و به تنها چیزی که فکر میکنه مسابقات رزمی و کتک کاریه، در گیر عشقی میشه که مجالی برای نفس نفس زدن اون احساس قبلی نمیده، اما باید دید عشق جدید چند مرده حلاجه که بتونه کینه و نفرت احساس قبلی رو از ذهن دختر داستانمون پاک کنه….
خلاصه کتاب:
نهال امیرخانی، دانشجویی که برای پرستاری از عمه خانوم وارد عمارت سوت و کور نیکنام ها میشه و بیخبر از اومدن سرگرد امیرحافظ نیکنام، اونجا ساکن میشه تا جایی که نتیجه ی این بیخبری، میشه اولین سوتیِ نهال، تو اولین دیدارش با این جناب سرگرد بداخلاق و همیشه طلبکار باید دید چه اتفاقی میوفته و آیا عمه خانوم، به همین راحتی دختری مثل نهال رو ول میکنه؟
خلاصه کتاب:
از نظر من زندگی مشترک، می تونه نقطه ی عطف تمام دردسرهای دنیا باشه. قبول ندارین؟ خوب پس بذارین براتون شفاف سازی کنم! من دختر خوبه ی بابام بودم تنها دخترش که سر و گوشش نمی جنبید و برعکس دو تا خواهر دیگه اش دنبال یللی تللی نبود… خواهرای دو قلوم مهرنوش و مینا هر دو برای تحصیلت به کالج هند رفتند به قول مامانم دخترهای مردم میرن کالج های اروپا و آمریکا این دو تا رفتند کالج هند هر چند هند رفتنشون هم داستانی بود برای خودش…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان نویس " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.